تاجیک قند پارسی گوی

۲ بازديد
گُلرُخسار صَفی‌اِوا (به فارسی تاجیکی: Гулрухсор Сафиева) (زادهٔ ۱۷ دسامبر ۱۹۴۷ در روستای یخچ در نورآباد) از شاعران پارسی‌گوی تاجیکستان است. به وی لقب «مادر ملت تاجیک» داده‌اند.
او نخستین شعر خود را در دوازده‌سالگی سرود و در سن پانزده‌سالگی آن را منتشر کرد. پس از آن چندین مجموعه شعر از او منتشر شده‌است.

از باختر و سغدم، از وست ام و از زندم، رخان بدخشانم، ولکان دماوندم

من هجرم و من وصلم، من نسخه نی ام، اصلم

فرهنگ شرر دارم، خون رگ و پیوندم، یک ذره ز خورشیدم

یک غنچه زامیدم ، یک نوده ز ده بیدم

دارای دخت

۰ بازديد
دارای‌دخت شاعر و دختر پادشاه تخارستان (شمال افغانستان کنونی) بود. برخی منابع ادبی ، دارای‌دخت را نخستین زن شاعر پارسی‌گوی می‌دانند.
«دارا»، پادشاه تخارستان (در شمال افغانستان کنونی به پایتختی قندوز)، بدنبال حمله اعراب به بخش غربی ایران بزرگ، در سال ۶۵۴ میلادی (۳۳ خورشیدی) به ژاپن پناهنده شد. در این زمان، تمو پادشاه ژاپن بود. دخترش، دارای‌دخت، (۶۶۱ میلادی/۴۰ خورشیدی) در ژاپن به دنیا آمد و از او بعنوان نخستین زن پارسی‌گوی شاعر نام برده می‌شود.
شاید از طنز روزگار باشد که شعرهای باقی مانده از اولین شاعر زن ایرانی به زبان ژاپنی هست. طنزی که تلخی ها و  داستان های زیادی را در خود مستتر دارد. گستره ی فرهنگ ایرانی تا میزان زیادی تحت تاثیر حوادث بیشماری بوده که در این منطقه اتفاق افتاده است.
ابر آبی رنگ
شاید بالاتر رود
همان ابری که
بر فراز کوه شمال
گسترده است
از ستارگان گذر کند، از ماه بگذرد
تا بالاترین آسمان



محجوبه هروی

۳ بازديد
محجوبه هروی یکی از بزرگترین شاعران زبان دری / فارسی در سال ۱۲۸۴ و یا ۱۲۸۵ هجری شمسی در ولایت بادغیس دیده به جهان گشود، نام اصلی او صفورا بود . محجوبه تحصیلاتش را در بادغیس به پایان رساند و بعد با خانواده اش به هرات رفت .
پدر محجوبه روشنفکری به نام ابوالقاسم منشی بود و در تربیت محجوبه سنگ تمام گذاشت، به او فقه، صرف و نحو، ادبیات و خوشنویسی آموخت و هنگامی که متوجه شد محجوبه طبع شعر دارد او را تشویق کرد و تخلص محجوبه را برایش برگزید.
محجوبه با شاعران معاصرش مشاعره میکرد بخصوص با خانم مخفی بدخشی که این دو با هم صمیمی بودند و برای هم نامه میفرستادند( شرح مختصری از ایشان نیز در وبلاگ داده شده است) .
گفته میشود که محجوبه تحت تاثیر اشعار مرحومه مستوره غوری شاعر مشهور غور قرار گرفته و به تشویق او و پدرش به سرودن شعر روی آورده است .
محجوبه ابتدا به عضویت انجمن ادبی هرات درآمد و بعدها در مکاتب هرات به تدریس پرداخت و بالاخره در سال ۱۳۴۵ هجری شمسی دارفانی را وداع گفت .
به منظور ارج گذار به مقام والای محجوبه، مکاتبی در ولایات مختلف افغانستان به نام محجوبه هروی نامگذاری شده اند .
دیوان محجوبه هروی بار اول در سال ۱۳۴۷ چاپ و منتشر شد و در سال ۲۰۱۵ دیوان او مجددا به چاپ رسید .

شگفته همچولاله دربهاران

فراغت داشتم ازخلق عالم

اگرچه عندلیبم شد هزاران

گهی مشغول درس و علم خواندن

گهی درصحبت آموزگاران

گهی بادختران سرو قامت

نشسته شاد دل از روزگاران

ازآن غافل که ایام ستمگر

مرا مهجور گرداند ز یاران

نبیند هیچ کافر در جهنم

که من دیدم زدست دیوساران

کنون محجوبه از جور زمانه

زدیده اشک می بارد چو باران

گلی بودم به طرف جویباران