دوشنبه ۱۱ دی ۰۲ | ۰۷:۰۵ ۰ بازديد
مَخفی بَدَخشی (۱۲۵۵ – ۱۳۴۲ خ) از شاعران پارسیگوی زن در خراسان بزرگ و در مرز جغرافیایی کشور افغانستان بود.
مخفی بدخشی لقب او، و نامش سید نسب یا بیگم نسب است. تبار از بدخشان بود و در کابل و قندهار سکونت داشت.
مخفی بدخشی دانش و معلومات عمومی را بهگونهٔ مخفی و بهدور از نظر سیاسیون وقت از بزرگان و آگاهان خانواده خویش فرا گرفت. وی معاصر شاعر زن ایرانی فروغ فرخزاد است.
مخفی در شانزده سالگی به سرودن شعر آغاز کرد.
مخفی بیشترین اشعارش را در محلهای بنام قرهقوزی که همانجا نیز زندگی مینمود، سرودهاست. وی ازدواج نکرد و بیشتر عمر خود را در کنار خانوادهاش در حالت تبعید سیاسی در شهرهای کابل و قندهار در دوره امیرعبدالرحمن خان بهسر برد.
مخفی دختر مردی است به نام میرمحمودشاه بدخشی (میر محمود عاجز) بود که او نیز شاعر بوده و کتابی هم به نام چارباغ بدو منسوب است که اینک در دست نیست. برادران مخفی، میر محمد غمگین و میر سهراب سودا هم، شاعر بودهاند.
آثار او زیر عنوان لعلپارهها در مجله کابل به چاپ رسیدهاست. پارکی زنانه و دبیرستانی نیز در بدخشان به نام او نامگذاری شدهاست.
بشکند دستی که خم در گردن یاری نشد
کور به، چشمی که لذتگیر دیداری نشد
صد بهار آخر شد و هر گل به فرقی جا گرفت
غنچه باغ دل ما زیب دستاری نشد
هرکه آمد در جهان بودش خریداری، ولی
پیر شد زیبالنّساء او را خریداری نشد
بشکند دستی که خم در گردن یاری نشد
کور به، چشمی که لذتگیر دیداری نشد
صد بهار آخر شد و هر گل به فرقی جا گرفت
غنچه باغ دل ما زیب دستاری نشد
هرکه آمد در جهان بودش خریداری، ولی
پیر شد زیبالنّساء او را خریداری نشد